علاقه كيارش به حشرات و حيوانات و پرنده ها روز به روز بيشتر ميشه، پروانه، ملخ، كفشدوزك، سوسك و مارمولك، قورباغه و مار و لاك پشت، مورچه و گنجشك و كلاغ و كبوتر و ... چيزايي هستن كه بيشتر از هر چيزي تو دنيا ميتونن كيارش رو خوشحال كنن و ساعت ها باهاشون سرگرم ميشه.

تو سفر چند وقت پيش كه به شمال داشتيم بابارضا سنگ تموم گذاشت و دو تا مار و يه قورباغه برا كيارش گرفت و تو شيشه الكل كرد تا تو چهار روزي كه كيارش شماله راحت بتونه باهاشون ارتباط برقرار كنه و سرگرم باشه.  دو تا لاك پشت هم اسير اين پدربزرگ و پسر شدن و تو يه تشت پر از آب تو حياط برا خودشون دست و پا مي زدن.

اين رو هم بگم كه يك نكته مثبت پسركم كه جاي شكر داره اينه كه يه خورده كه با اين جانورها و حيوانات ور رفت و حس كنجكاويش اغناء شد، آزادشون مي كنه و خودش اصرار داره كه حتما بايد آزاد بشن.

مثلا لاك پشت هاش رو كنار دريا آزاد كرد. پروانه هايي رو هم كه مي گيره سريعا جايي كه چمن و گل و درخت باشه آزاد مي كنه

هفته گذشته كه من و كيارش و بابايي رفته بوديم باغ سعد آباد از دم در باغ، پسرك من اون همه جاي ديدني و تاريخي و اون فضا و درختها رو ول كرده بود و بكوب دنبال پروانه بود، در نهايت موفق شد دو تا بگيره، كه هر دوشون هم بعد از نيم ساعت وول زدن تو دستش آزاد شدن:

آپلود عکس رایگان و دائمی

و اين داستان در تمام محيط هاي باز و رفتن به هر طبيعتي ادامه داره.

----

از موهاي بلند گل پسر بگم كه تو فصل گرما حسابي اذيتش مي كرد و باعث مي شد بيشتر گرمش بشه،


آپلود عکس رایگان و دائمی


به اصرار خودش رفتيم كوكي تا موهاي پسر رو كوتاه كنيم. با اشتياق تموم با عمو سلام عليك كرد و رفت نشست زير دست دستش، خودش بهش مدل داد . گفت دوست دارم موهام سيخ سيخي بشه!!!!!!!!!!!!!! و بعد از اتمام كار عمو آرايگشر، با تاكيد كيارش ژل مو و تافت هم براش زد و حالتش رو ثابت كرد:



                      

بعد از اون روز آرايشگاه تا سه روز حموم نمي رفت از ترس اينكه موهاش خراب شه. آخر سر كه بهش اطمينان دادم كه مي تونم عين روز اول براش درست كنم بهم اعتماد كرد و حاضر شد سرش رو بشوره.

تا الان كه بعد از هر حمومي به اصرار خودش كلي براشينگ و ژل و تافت زني داريم. حتي صبح ها كه خواب آلوده و ميخواد بره مهد كودك تو آينه موهاش رو چك مي كنه كه حالتش رو از دست نداده باشه و همونجور كه دلش ميخواد باشه.

علاوه برتوجه شديدش به مدل موهاش،نسبت به لباسهاش هم حساس تر شده وهرچيزي رونمي پوشه ، اين روزها خيلي دوست داره لباسهايي رو تو مهد كودك بپوشه كه تا حالا نپوشيده ، خيلي از روزها تاكيد داره كه ساعت مچي هم ببنده و عينك آفتابي هم بذاره:

از 4 سال و 4 ماهگي توجه به تيپ و ظاهر شروع شد و اميدوارم كه ختم به خير بشه :-))))))))))))