يلدايي متفاوت
۵ سال بود كه نتونسته بودم يلدا رو تو شهر حافظ باشم . امسال به طور كاملا اتفاقي و طي يه برنامه فشرده تونستيم اين كار رو عملي كنيم.
يه سفر چهار روزه داشتيم به شيراز و خدا رو شكر يه شب يلداي به ياد موندني رو در كنار خانواده گذرونديم :
رستوران نخلستان-يلداي ۹۱

كيارش به همراه دختر دايي دوست داشتنيش فرنيا

پسرم به شدت دلش برا دختر دايي و دختر خاله ها و پسر خاله اش تنگ شده بود و از نهايت وقتش استفاده كرد تا بتونه ببينتشون و باهاشون باشه.
به اميد برقرار بودن تمام جمع هاي دوستانه.
اما نميدونم از علاقه پسر كوچولوم به خوردن ديزي و مخصوصا كوبيدن گوشت با دستاي خودش نوشته بودم يا نه. اون شب تو رستوران از بين اون همه كباب و گوشت و غذاهاي رنگ و وانگ كيارش ديزي رو انتخاب كرد.
در راه برگشت از شيراز هم تو يكي از رستوران هاي باصفاي شهر كاشان باز اين آقا كوچولو دستور ديزي داد :

تو مهد كودك هم طبق معمول هر سال يه برنامه شب يلدا داشتن و يه سري كاردستي مخصوص اين مراسم درست كردن، از جمله اين هندونه بامزه :

و اين انار قرمز و كوچولو كه با سفال و با انگشتاي كوچولوي گل پسر درست شده :

دو تا عكس پسرم با كاردستي هاش با اصرار خودش و با ژستاي انتخابي خودش تهيه شد و بعدشم ازم خواست كه از كلكسيون ماشين هاش يه عكس بگيرم :

تو دنيا هيچ چيز به اندازه يه ماشين جديد نميتونه كيارش رو خوشحال كنه![]()
(کیارش 1روزه)